تحولات لبنان و فلسطین

مهدی نصیری: «حسن نجفی» کارش در سینما را به عنوان دستیار کارگردان در فیلم‌های «مجتبی راعی» شروع کرده است و با وجود‌اینکه فیلم او مستقل و با مؤلفه‌هایی که می‌تواند در‌ آینده متعلق به خود او باشد، ساخته شده است، ...

ساده و درعین حال عمیق

اما در لحن و زبان سینمایی بی‌تأثیر از سینمای راعی هم نیست. «شرفناز» خشونت اقلیمی‌– اجتماعی را با شاعرانگی و لطافت و احساسات مادرانۀ قهرمانی روایت می‌کند که بیش از هر چیز جهان را انسانی و عاطفی تعبیر و تعریف می‌کند. قهرمان داستان مادری بلوچ است که در کودکی از خانواده‌اش جدا شده و حالا دنیای او براساس رابطۀ عاطفی با دو پسرش تعریف می‌شود. فقر، خشونت و جبر اجتماعی یکی از پسرانش را از او می‌گیرد و او برای حفظ تنها دلیل زندگی‌اش (دانیال) خطر می‌کند و از جامعه و خانه اش می‌گریزد.

نگاه شاعرانه و انسانی شرفناز به زندگی و تلاش مادرانۀ او برای حفظ تنها فرزندش قصه‌ای را شکل داده که در بستر واقعیتی اقلیمی‌–اجتماعی روایت می‌شود. تصویر عاطفی و احساسی که نجفی از دنیای پیرامون‌این قهرمان به نمایش می‌گذارد، تأثیر گذار و زیباست، اما بیان عواطف و احساسات نیازمند زبانی هنرمندانه و رعایت زیبایی شناسی  است که آن را در مدیوم سینماست. «شرفناز» بیش از آنکه در قید و بند تناسب ‌این زبان با محتوایش باشد وابسته و متأثر از استقلال شکل و فرم است.

فیلم نجفی در روایت جامعۀ مورد اشاره‌اش بیش از‌اندازه حوصله به خرج می‌دهد. قصه‌اش را خیلی دیر آغاز می‌کند و برای جبران ضعف‌های قصه هم روایتی متناسب با روح و فضای موضوعش ارایه نمی‌دهد. فیلم تا اواسط آن درگیر شکل و فرم است. تصاویر و قاب بندی‌ها از یک سو خشونت و جیر جامعه و از سوی دیگر جهان احساسی و شاعرانۀ قهرمان زن را به روایت می‌گذارند؛ ‌این در حالی است که جامعه و فضایی که بویژه در نیمه نخست فیلم روایت می‌شود مستقل از روح حاکم بر جهان آن (دنیای شرفناز) است، از همین روست که دنیای فیلم نه از دریچۀ ذهن و احساس شرفناز، بلکه در کنار او و به عنوان جامعه‌ای که شرفناز جزئی از اوست، نشان داده شده است. یک نیمه از فیلم تصویری از شرفناز را تحت تأثیر جامعه پیرامون او و نیمۀ دیگرش جامعه را تحت تأثیر نگاه و احساس مادرانه شرفناز به روایت می‌گذارد. فیلم نجفی از پارۀ دوم و خیلی دیر راه خود را در برقراری ارتباط با تماشاگرش پیدا می‌کند و از زمانی که احساس و نگاه قهرمان آن به عنوان دریچۀ ورود به جهان روایت معرفی می‌شود، موفق تر است. «شرفناز» فیلمی ساده و در عین حال انسانی و عمیق است که اگر یکدست و ساده و سوار بر روح انسانی و پاک قهرمانش روایت می‌شد، بیشتر و بهتر می‌توانست تأثیر بگذارد و موفق باشد؛ اما آنچه با وجود کاستی و برخی قوت‌ها در حال حاضر به نمایش در آمده واجد نوعی بلاتکلیفی در برخورد با تماشاگر است. فیلم «حسن نجفی» بدون ستاره‌های سینمایی و با لحن و زبانی که تمایل زیادی به سینمای هنرمندانه و تکنیک‌های قاب بندی و زیبایی شناسی متکی به فرم دارد، در جلب توجه عموم مخاطبان سینما نیست. از طرف دیگر فیلم در حوزه ساختار و شکل پرداخت سینمایی و نیز نوع روایت هم کاستی‌هایی دارد که آن را در ردیف آثار خوش ساخت و قابل اعتتنای سینمایی قرار نمی‌دهد.

«شرفناز» با آنکه احساسات را برمی‌انگیزد و تأثیر عاطفی می‌گذارد، فیلمی‌خام است که بویژه در اجرا و تولید ساختاری اشکالهای زیادی دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.